من ودلم
قلبم تپش قلبت را می خواهد پس قلبم را به تو میدهم
چشمانم نگاه زیبایت را می خواهد پس نگاهم از آن توست
عشقم تمامی لحظات تو را می خواهند وبرای با تو بودن دلتنگی میکنند
دل من همانند آسمان ابری از دوری تو ابری است
درخشش چشمانم همانند خورشید درخشان انتظار چشمانت را می کشند
پس بدان اگر پروانه سوختن شمع را فراموش کند من هرگزفراموشت نخواهم کرد. در عزای حسین،آسمان سینه زند هم زمین ناله کرد،هم زمان سینه زد درسماءهرکجا،بزم غم شد به پا جبرئیل امین ، بی امان سینه زد عرش حق شد سیه پوش از این ماجرا زین الم هر ملک در جنان سینه زد سر نهاده به زانوی غم فاطمه ضجه ها می زدازعمق جان سینه زد گرد نعش به خون خفته کشته ای کودکی دیده تر نوحه خوان سینه زد خواهری بی قرار در کنار تن ِ بی سر و پاره ای خونفشان سینه زد رأس مولا به نی،خیره زینب است چون که در پنجه کوفیان سینه زد درعزای سری خون چکان بر سنان دختری خسته و ناتوان سینه زد صوت قرآن به گوش کامد از روی نی نیزه دار حسین ناگهان سینه زد قتل گاه حسین عصر عاشورا که شد بر تن سرور کشتگان سینه زد شب که تنها حسین بی کفن خفته بود به سرش تیر وتیغ و سنان سینه زد کاروان چون گذشت از بر کشتگان به شهیدان حق دُر فشان سینه زد اهل کوفه همه غرق شادی و شور میزبان خنده کرد ، میهمان سینه زد
:قالبساز: :بهاربیست: |